به گزارش خبرنگار مهر، دومین جلسه داستانخوانی و چهارمین جلسه ادبی از سلسله نشستهای "عصر روشن" روز پنجشنبه چهارم شهریور ماه با حضور جمعی از اهالی ادبیات در کتابسرای روشن برگزار شد.
در ابتدای نشست ادبی "عصر روشن" نویسندگانی چون یوسف علیخانی، حسن محمودی و محمدهاشم اکبریانی به داستان خوانی پرداخته و در قسمت دوم این جلسه علیرضا بهرامی به عنوان مجری، محمد قاسم زاده و علیرضا محمودی ایرانمهر در میزگردی با عنوان " نسل جدید داستان نویسی ایران" به بحث و گفتگو پرداختند.
کافی نبودن نشریات ادبی مانعی برای قضاوت صحیح شده است
محمد قاسم زاده در این میزگرد گفت: در زمینه چاپ اولین کتاب یک نویسنده مساعدت نمی شود و از برنامه ها و وضعیت دوستان نویسنده آگاهم. در وضع فعلی نویسندگانی هستند که برای چاپ کتابشان به این و آن التماس می کنند.
وی کافی نبودن تعداد نشریات ادبی را عاملی برای جلوگیری از قضاوت صحیح درباره نسلهای ادبی دانست و دهه 40 را دهه پویایی و شکوفایی نشریات ادبی در کشور دانست.
قاسم زاده با طرح این سوال که آیا واقعا وبلاگ می تواند جانشین کتاب شود، گفت: کتاب مانند سندی در طول تاریخ باقی میماند ولی وبلاگ و سایت ممکن است فیلتر شوند و یا مسائل دیگری برایشان پیش بیاید. نویسندگان جوان ما مشکلات بسیاری برای چاپ نوشته های خود دارند، به همین دلیل عده ای به وبلاگ نویسی رو آورده اند اما آیا خواننده یک وبلاگ ادبی واقعا از مطالعه آن راضی خواهد شد؟
محمودی ایرانمهر نیزبا توجه به سخنان قاسم زاده گفت: با این حرف که نمی شود درباره نسل های ادبی قضاوت کرد مخالفم. به نظر من کلمه نسل به خاطر همراهی با مفهوم زمان، گمراه کننده است. به عنوان مثال داستان هایی را که در این جلسه خوانده شد می توان به عنوان آثار یک نسل مورد بررسی قرار داد. بخشی از قضاوت در این باره در اجتماع صورت می گیرد و به طور یقین یک تعامل اجتماعی خواهد بود.
در ادامه قاسم زاده درباره عناصر داستان نویسی گفت: مارکز و دکتروف نویسندگانی با دو سبک متفاوت هستند ولی هر دو بهترین کتاب خوانده شده در عمرشان را جزیره استیونس می دانند. چون این کتاب المانهایی را که یک رمان نویس برای نوشتن لازم دارد ارائه می کند.
نویسنده رمان " توراکینا" با تشویق جوانان به مطالعه آثار کلاسیک گفت: جوانان باید به سمت مطالعه آثار کلاسیک بروند حتی اگر از نوشته کلاسیک متنفر باشند. حتی نویسنده ای که می خواهد ضد روایت کار کند باید اول روایت را بشناسد.
قاسم زاده با طرح این سوال که آیا واقعا وبلاگ می تواند جانشین کتاب شود، گفت: کتاب مانند سندی در طول تاریخ باقی میماند ولی وبلاگ و سایت ممکن است فیلتر شوند و یا مسائل دیگری برایشان پیش بیاید. نویسندگان جوان ما مشکلات بسیاری برای چاپ نوشته های خود دارند، به همین دلیل عده ای به وبلاگ نویسی رو آورده اند اما آیا خواننده یک وبلاگ ادبی واقعا از مطالعه آن راضی خواهد شد؟
محمودی ایرانمهر نیزبا توجه به سخنان قاسم زاده گفت: با این حرف که نمی شود درباره نسل های ادبی قضاوت کرد مخالفم. به نظر من کلمه نسل به خاطر همراهی با مفهوم زمان، گمراه کننده است. به عنوان مثال داستان هایی را که در این جلسه خوانده شد می توان به عنوان آثار یک نسل مورد بررسی قرار داد. بخشی از قضاوت در این باره در اجتماع صورت می گیرد و به طور یقین یک تعامل اجتماعی خواهد بود.
در ادامه قاسم زاده درباره عناصر داستان نویسی گفت: مارکز و دکتروف نویسندگانی با دو سبک متفاوت هستند ولی هر دو بهترین کتاب خوانده شده در عمرشان را جزیره استیونس می دانند. چون این کتاب المانهایی را که یک رمان نویس برای نوشتن لازم دارد ارائه می کند.
نویسنده رمان " توراکینا" با تشویق جوانان به مطالعه آثار کلاسیک گفت: جوانان باید به سمت مطالعه آثار کلاسیک بروند حتی اگر از نوشته کلاسیک متنفر باشند. حتی نویسنده ای که می خواهد ضد روایت کار کند باید اول روایت را بشناسد.
محمودی ایرانمهر: دستکاری در زبان فارسی معضلی است که هنوز ادامه دارد
قاسمزاده خلاء دیگر در زمینه ادبیات را کمبود واژگان دانست و گفت: دایره واژگان ما بسیار کم است. مثلا در اشعار دهه 30 فقر واژه در شعر موج می زند و در آن سالها در اشعار شاعران تنها از نام 3 نوع گل استفاده می شد.
محمودی ایرانمهر در ادامه بحث، بزرگترین آسیب و عامل خطرناک برای ادبیات کشور را زبان بیان کرد و گفت: نوعی بیپروایی در تغییرو دستکاری در زبان فارسی از زمان مشروطه شروع شد که در دهه های 20 و 30 به اوج خود رسید. این معضل هنوز در ادبیات ما جریان داد و اگر جلو آن را نگیریم به تعامل و ارتباط نویسنده با مخاطب ضربه خواهد زد.
وی نیاز مخاطب ایرانی را در ک و تعریفی واحد از فردیت دانست گفت: وقتی شخص به فردیت برسد به سراغ مطالعه رمان می رود. اتفاق مهمی که در جامعه اهل ادب ما در حال شکل گیری است قدم گذاشتن به دوران مدرنیته در ادبیات است. نسل جدید در واکنش به این اتفاق عکس العمل خود را دارد. نویسندگان کهنه کار نیز در حال واکنش نشان دادن هستند اما هر فرد به شیوه خودش با این واقعه روبرو می شود.
نویسنده مجموعه داستان " ابر صورتی" با انتقاد از روند چاپ شعر و داستان در کشور گفت: در حال حاضر هر سال 400 عنوان کتاب شعر و داستان اولی داریم که این میزان از کشوری مانند فرانسه هم بالاتر است.
قاسمزاده خلاء دیگر در زمینه ادبیات را کمبود واژگان دانست و گفت: دایره واژگان ما بسیار کم است. مثلا در اشعار دهه 30 فقر واژه در شعر موج می زند و در آن سالها در اشعار شاعران تنها از نام 3 نوع گل استفاده می شد.
محمودی ایرانمهر در ادامه بحث، بزرگترین آسیب و عامل خطرناک برای ادبیات کشور را زبان بیان کرد و گفت: نوعی بیپروایی در تغییرو دستکاری در زبان فارسی از زمان مشروطه شروع شد که در دهه های 20 و 30 به اوج خود رسید. این معضل هنوز در ادبیات ما جریان داد و اگر جلو آن را نگیریم به تعامل و ارتباط نویسنده با مخاطب ضربه خواهد زد.
وی نیاز مخاطب ایرانی را در ک و تعریفی واحد از فردیت دانست گفت: وقتی شخص به فردیت برسد به سراغ مطالعه رمان می رود. اتفاق مهمی که در جامعه اهل ادب ما در حال شکل گیری است قدم گذاشتن به دوران مدرنیته در ادبیات است. نسل جدید در واکنش به این اتفاق عکس العمل خود را دارد. نویسندگان کهنه کار نیز در حال واکنش نشان دادن هستند اما هر فرد به شیوه خودش با این واقعه روبرو می شود.
نویسنده مجموعه داستان " ابر صورتی" با انتقاد از روند چاپ شعر و داستان در کشور گفت: در حال حاضر هر سال 400 عنوان کتاب شعر و داستان اولی داریم که این میزان از کشوری مانند فرانسه هم بالاتر است.
دانشکدههای ادبیات ما تا دوران مغول پیش آمدهاند
محمودی ایرانمهر با وحشتناک خواندن این آمار گفت: ناشرانی بودند که در سال ، 90 عنوان کتاب شعر چاپ کردند که به تناسب این میزا ن چاپ نتوانستند جلسه نقد و بررسی برگزار کنند. آیا واقعا این میزان چاپ، تناسبی با تعداد خوانندگان دارد؟
قاسم زاده نیز در قسمتی دیگر از سخنانش، درباره تدریس ادبیات در کشور گفت: آثاری که با قصد خلق ادبی نوشته شده باشند در آموزش و پرورش ما جایی ندارند و نکته تاسف برانگیز دیگر این است که در دانشکدههای ادبیات ما دوران پس از مغول تدریس نمی شود.
محمودی ایرانمهر با وحشتناک خواندن این آمار گفت: ناشرانی بودند که در سال ، 90 عنوان کتاب شعر چاپ کردند که به تناسب این میزا ن چاپ نتوانستند جلسه نقد و بررسی برگزار کنند. آیا واقعا این میزان چاپ، تناسبی با تعداد خوانندگان دارد؟
قاسم زاده نیز در قسمتی دیگر از سخنانش، درباره تدریس ادبیات در کشور گفت: آثاری که با قصد خلق ادبی نوشته شده باشند در آموزش و پرورش ما جایی ندارند و نکته تاسف برانگیز دیگر این است که در دانشکدههای ادبیات ما دوران پس از مغول تدریس نمی شود.


نظر شما