خبرگزاری مهر- مجله مهر: آغاز سمفونی اش با شکوه است. سازهای کوبه ای چون تپش قلب شهری ایستاده میکوبند و سازهای بادی، نوای پیروزی و شجاعت سر میدهند. سمفونی خرمشهر سرودی برای ایمان و تسلیم نشدن در برابر دشمن است. در لحظهای که موسیقی به اوج خود میرسد، قلبتان به تپش میافتد، گویی تصویر رزمنده ای در پیش روی چشمانتان نقش میبندد که از میان دود و خون، پرچم ایران را بر بام مسجد خرمشهر میافرازد. صدای این سمفونی، صدای ایستادگی است؛ و خالقش، مردی است که تک به تک نتهای موسیقی اش را با روح مردم ایران مینویسد.
از پدری که بر صحنه میدرخشید تا پسری که با نغمه، تاریخ ساخت
در روز هجدهم اسفند ماه ۱۳۲۶ مجید انتظامی در تهران بدنیا آمد. پدرش، عزتالله انتظامی، بازیگری نامدار در سینمای ایران بود. مردی که احساسات انسانی را به صحنه زندگی میآورد و در کنار او، پسرش، تماشاگر این جهان رنگین بود. تمرینهای پدر در خانه، لحن پرصلابت گفتارش و عشق او به مردم، در ذهن کودکانهاش دانههای وطن دوستی میکاشت و همان گونه که پدر با به تصویر کشیدن نقشهای مختلف، دل مردم را تسخیر کرد، بعدها پسر با نغمه و ساز، روح این مردم را نوازش داد و همین مردم دوستی را در تمام آثارش از موسیقی فیلمهای حماسی گرفته تا ملودیهای عاطفی و لطیفی همانند کودکان کوه آلپ جریان داد.

ریشهها و آغاز نغمه
از همان دوران ابتدایی، موسیقی در وجود مجید انتظامی ریشه دواند. او در هنرستان موسیقی رشد کرد و پس از گرفتن دیپلم، تنها یک سال بعد به ارکستر سمفونیک تهران راه یافت. در آنجا زیر نظر آنتوان کاتلوس نواختن ساز ابوا را آغاز کرد؛ سازی که صدای آن بعدها با نام او یکی شد. همزمان، سلفژ، تئوری موسیقی و هارمونی را نزد ثمین باغچهبان و مصطفی کمال پورتراب آموخت و نخستین نتهایی که نوشت، به یاری پورتراب بود؛ نتهایی ساده اما ماندگار، که مسیر یک عمر را رقم زدند.

از برلین تا تهران؛ تجربه و بازگشت
او به آلمان رفت و در کنسرواتوار برلین، زیر نظر استادانی چون کارل اشتاین، دانش موسیقی را بهصورت علمی دنبال کرد. همکاری با ارکستر سمفونیک برلین و ارکستر فیلارمونیک آلمان، تجربهای بود که افق تازهای در برابرش گشود. در آن سالها علم موسیقی اروپایی را آموخت، اما دلش همچنان با ریتمهای شرقی و صدای وطنش میتپید و درست در زمانی که موسیقی کشور نیاز به جان تازه داشت در سال ۱۳۵۳، به ایران بازگشت و به ارکستر سمفونیک تهران پیوست و همزمان تدریس در دانشگاه تهران و هنرستان عالی موسیقی را آغاز کرد.
آغاز مسیر سینما
اولین تجربهاش در موسیقی فیلم، ساخت موسیقی برای فیلم کوتاه «زال و سیمرغ» در سال ۱۳۵۶ بود؛ کاری که نشان از نبوغ در ترکیب اسطوره و ملودی داشت. بخشهایی از این اثر بعدها به عنوان موسیقی جایگزین در انیمیشنهای محبوبی چون بچههای کوه آلپ و ماجراهای مارکوپولو مورد استفاده قرار گرفت. اما نقطه آغاز حرفهاش، همکاری با مسعود کیمیایی در فیلم «سفر سنگ» بود؛ اثری که او را به عنوان آهنگسازی جدید در سینمای ایران معرفی کرد. از آن پس، موسیقی فیلم برایش تبدیل به میدانی شد برای روایت احساسات مردم، از رنج و غم و دلتنگی گرفته تا امید و ایمان و شادی. در دهههای بعد، آثار ماندگاری چون «آژانس شیشهای»، «بوی پیراهن یوسف»، «مردی از جنس بلور» و دهها فیلم دیگر را با موسیقی خود جاودانه کرد.

همراه زندگی
در میانهی این مسیر پرشور، انتظامی با آذرنوش صدرسالک، نوازنده چنگ و پیانو و مدرس موسیقی، ازدواج کرد. این همراهی، پیوندی از دو روح عاشقِ ملودی است.آذرنوش نه تنها همسر، بلکه یار و الهامبخش او است؛ آن دو در کنار هم، نسلی از هنرجویان را پرورش دادند و نشان دادند که هنر، وقتی با عشق همراه شود، به زیباترین شکل رشد میکند.

افتخارات و میراث ماندگار
در کارنامه مجید انتظامی، پنج سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر میدرخشد؛ اما بزرگترین افتخار او، عشق مردمی است که با نغمههایش زیستهاند. در سال ۱۳۹۶، مستندی با عنوان «اُبوایست» درباره زندگی شخصی و حرفهای او ساخته شد؛ عنوانی برگرفته از ساز محبوبش، ابوا. در این مستند، انتظامی از مسیرش میگوید از سختیهای راه، از لحظاتی که موسیقی تبدیل به زبان روحش شد.
امروزه، هر بار که نتهایش از رادیو یا تلویزیون و پردهی سینما به گوش میرسد، گویی نسیم خاطرات بر دلها میوزد. صدای سمفونیهای او از عشق و وطن سخن میگوید. مجید انتظامی تنها فقط یک آهنگساز نیست؛ او خالق خاطراتی است که با شنیدن موسیقیهای او به یاد میآوریم. در جهانی که فانی است آثار او برای همیشه در دل این ملت جاودان خواهد ماند. همانند پرچم ایران که تا ابد در باد میرقصد، و وطنی که هرگز از خاطر نمیرود.


نظر شما