خبرگزاری مهر - مجله مهر؛ رؤیا سادات هاشمی: همین ابتدای گزارش دلمان میخواهد به ۲۰ سال پیش برگردید به اوایل دهه ۸۰ که برنامههای طنز به معنای واقعی کلمه گرمابخش محفلهای خانوادگی بود. به شبهای «زیر آسمان شهر» و «پاورچین» به کشتی عنقریب به گل نشسته آقای کاووسی در «بدون شرح» به مصاحبههای بامزه و متفاوت مهران مدیری از «ببخشید شما؟»تا همین «دورهمی» اصلاً چرا راه دور برویم برگردید به شبهای پخش «خندوانه» با محوریت استندآپ کمدی و شوخیهای «جناب خان» و …برگردید به دورانی که اعضای خانواده بدون زیرچشمی و خجالتی خندیدن دست جمعی و از آن مهمتر سالم خندیدن را تجربه میکردند. برنامههایی که درآن چاشنی طنز و سرگرمی فرصتی بود برای کنار هم نشستن و فاصله گرفتن از خستگیهای روزمره. اتفاقی که حالا باید در برنامههای شبکه نمایش خانگی با فانوس دنبال آن گشت و با نهایت تأسف چیز دندانگیری پیدا نکرد. مسیری از تولیدات به اصطلاح کمدی که نه با احترام بلکه بیشتر با شوک و جنجال برای وایرال شدن به هرقیمتی پیش میرود. نمونهاش آثاری مثل «شفرونی» و حتی «جوکر» که برخلاف رویکرد درستش در فصل اول که به گفته خودشان قرار بود متناسب با احوالات خانواده ایرانی پیش برود حالا برنامههای سرگرمیسازی شدهاند که جای شوخیهای تمیز، سوختشان را برای ادامه دادن با شوخیهای جنسی و گاهی بیحرمتیهای جنسیتی جلو میبرند. برنامههایی که هرچند با شعار «سرگرمی» آمدهاند، اما در عمل پرسشهای جدی را درباره مرز شوخی و حرمت اجتماعی پیش روی مخاطب گذاشتهاند.
وقتی یادمان رفت «اینجا خانواده نشسته…»
پیش پدربزرگ و مادربزرگها که بروید و از آنها درباره لاتها و جاهلهای قدیم که بپرسید احتمالاً برایتان از مرامی حرف میزنند که هرکدامشان با دیدن زن و بچه مردم در گذر و خیابان کمی از حرافی و شوخیهای کلامیشان دست میکشیدند و حرمت نگه میداشتند. رسم درست و دیرینهای که میشود آن را میراثی از نجابت فرهنگ ایران و ایرانی دانست. قاعده بسیار ساده و درستی که این روزها در شبکه نمایش خانگی نادیده گرفته شده شاید برای همین است که رفتارها و شوخیهای به ظاهر بیضرر در این برنامهها رفته رفته در عمل به نوعی یک ناهماهنگی با فضای فرهنگی خانواده ایرانی پیدا میکند. نتیجه آن هم میشود رئالیتی شو و برنامههایی که هنگام تماشای آن، مخاطب جای خنده مقابل خانواده خود احساس شرم و خجالت میکند و در نهایت چیزی که قرار بود با آن یک دورهمی خانوادگی شکل بگیرد، با سکوت، نگاههای معنادار و چاشنی خجالت آنها را معذب و از هم دورمیکند. شاید برای همین است که شوخیهای افراطی نعیمه نظام دوست و دیگران با تجرد و فیزیک او از یک جایی به بعد انقدر شور میشود که برای مخاطب جای لبخند احساس شرم به همراه دارد و تماشای چالش علی استادی و شیدا خلیق در شفرونی برای خوردن آب نبات یا صابون یا شوخی نیما شعباننژاد با عملهای زیبایی متین ستوده در یک جمع خانوادگی زننده به حساب میآید.

فراموشی واژهای به نام «احترام»
همین چند وقت پیش بود که یک ویدیو ازیکی از تماشاگران برنامه «کارناوال» رامبد جوان دست به دست میشد که یکی از مخاطبان برنامه با صدای بلند و اعتراض آمیز میگفت: «دیگه بسه شوخی جنسی!!! …همه جا پره این شوخیهای لو لِوله (سطح پایین)» صدایی که انگار این روزها از فاصله زیاد مخاطب و تصور ذهنی برنامهسازان از او حرف میزد. چون در بسیاری از این برنامهها گاهی به راحتی میشود بی احترامی به شعور مخاطب را با شوخیهای دم دستی پیدا کرد. آنها فکر میکنند که تماشاگر برای خندیدن حاضر است هرنوع شوخیای را بپذیرد در حالی که تجربه نشان داده مخاطب ایرانی از همه چیز بیشتر به احترام حساس است؛ چون شوخی بدون فکر و بدون ظرافت و تنها متکی به تکههای جنسی و اروتیک دیگر خنده دار نیست، توهین آمیز و تحقیر آمیز است. اتفاق ادامه داری که در برنامههای این روزها تبدیل به یک پدیده کسالت بار و خستهکننده شده است.
قبحشکنی برای وایرال شدن
آش این داستان در بعضی موارد به قدری شور شده است که انگار حالا هدف اصلی بعضی از برنامهها، نه خنداندن، بلکه دیده شدن به هر قیمتی است. روندی که به شما میگوید قواعد نانوشته عرفی و فرهنگی یکی پس از دیگری کنار گذاشته میشود تا صحنهها «دستبهدست» و وایرال شوند تا ترند بسازند. اما این نوع وایرال شدن، بیشتر از آنکه موفقیت باشد، نشانه بحران است؛ بحرانی که در آن، خنده از دل فرهنگ فاصله گرفته و به ابزار مصرف لحظهای و دیده شدن بیشتر تبدیل میشود.
شوخیهای جنسی و جنسیتی را عادی سازی نکنیم!
در جامعهشناسی فرهنگی مفهومی وجود دارد که میگوید تکرار یک رفتار در رسانه باعث عادیسازی آن در ذهن جامعه میشود. وقتی رسانهای عمومی مثل شبکه نمایش خانگی شوخیهای دوپهلو یا جنسیتی را بدون مرز و پرتکرار پخش میکند، در واقع در حال آموزش غیرمستقیم است؛ آموزش اینکه این نوع رفتارها «قابل قبول» و حتی «خندهدار» هستند. نتیجه؟ پایین آمدن آستانه حساسیت جامعه نسبت به مرزهای اخلاقی که بهمرور باعث میشود جامعهای شکل بگیرد که با کنار رفتن قبح بعضی شوخیها به خودش القا میکند که باید از بیادبی خندهاش بگیرد، نه اینکه شرم کند.


نظر شما