۳۰ آذر ۱۴۰۴، ۱۴:۰۷

«سمن‌سای» مواجهه انسان امروز با قرن هشتم/ سفری از تهران به خانه حافظ

«سمن‌سای» مواجهه انسان امروز با قرن هشتم/ سفری از تهران به خانه حافظ

رمان «سمن‌سای» نوشته فریبا شاکر خوانندگان را به سفری رازآلود در دل تاریخ ایران می‌برد. داستان این اثر، زنی معاصر را روایت می‌کند که به‌طور ناخواسته به شیراز قرن هشتم هجری منتقل می‌شود.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، زهرا اسکندری: کتاب «سمن‌سای» نوشته فریبا شاکر، رمانی تاریخی داستانی است که با بهره‌گیری از الگوی «سفر در زمان»، مخاطب را به مواجهه‌ای هم‌زمان با انسان معاصر و زیست تاریخی ایرانی می‌کشاند. این اثر، با تکیه بر یک روایت دوپاره در گذشته و حال، تلاش می‌کند نسبت میان رنج انسان امروز، بحران هویت، فقدان و معنای زیستن را با تجربه‌های تاریخی، عرفانی و فرهنگی ایران در قرن هشتم هجری بازخوانی کند.

داستان «سمن‌سای» از زندگی سارا پویا آغاز می‌شود؛ پزشک زنان، ساکن تهران معاصر، که زندگی‌اش در پی مرگ ناگهانی همسر و جدایی اجباری از فرزندخوانده‌اش دچار فروپاشی می‌شود. سارا که همسرش استاد دانشگاه بوده و ازدواجشان از دل یک رابطه علمی و فکری شکل گرفته، پس از این فقدان دوگانه، با خلأ عاطفی و تنهایی عمیقی روبه‌روست. فرزندخوانده‌ای که سال‌ها با او زیسته، پس از مرگ همسر، به خانواده اصلی بازگردانده می‌شود و این جدایی، زخم فقدان را برای او دوچندان می‌کند.

سفر ناخواسته در زمان

در اوج این بحران، رخدادی غیرمنتظره مسیر روایت را تغییر می‌دهد. سارا با نگریستن در آینه‌ای فیروزه‌نشان که یادگار مادربزرگ همسرش است به شکلی ناخواسته به گذشته پرتاب می‌شود؛ سفری که او را ۶۷۸ سال به عقب می‌برد و در شیراز قرن هشتم هجری، در میانه یکی از پرآشوب‌ترین دوره‌های تاریخی ایران، فرود می‌آورد. این جابه‌جایی زمانی نه حاصل اراده، بلکه نتیجه نوعی گسست ناگهانی میان اکنون و گذشته است؛ گسستی که شخصیت اصلی را با پرسش‌های بنیادین درباره هویت، سرنوشت و اختیار مواجه می‌کند.

ساختار روایت در «سمن‌سای» بر پایه رفت‌وبرگشت میان دو زمان شکل گرفته است. یک فصل در میان، روایت از زمان حال به گذشته و از گذشته به حال بازمی‌گردد. در یک سوی این روایت، سارا در دنیای معاصر، با خاطره همسر ازدست‌رفته و حسرت در آغوش گرفتن فرزندش دست‌وپنجه نرم می‌کند؛ و در سوی دیگر، زنی است که با هویتی ناآشنا در دل جامعه‌ای تاریخی قرار گرفته و ناچار است خود را با قواعد، باورها و مناسبات اجتماعی زمانه‌ای دیگر تطبیق دهد.

سارا پس از ورود به گذشته، در خانه زنی به نام خاتون‌ به هوش می‌آید. خانواده خاتون‌ او را با «ترکان»، خواهرزاده خاتون، اشتباه می‌گیرند؛ زنی که قرار بوده به‌همراه همسر و فرزندانش از تبریز به شیراز بیاید، اما گمان می‌رود در مسیر، گرفتار مغولان و راهزنان شده باشد. در این روایت، سارا ناچار می‌شود تا پایان، در نقش ترکان باقی بماند؛ زنی که حافظه‌اش را از دست داده و چاره‌ای جز تسلیم در برابر تقدیر ندارد.

شیراز در سایه نزاع و ناامنی

بستر تاریخی رمان، شیرازِ قرن هشتم هجری است؛ شهری درگیر آشوب‌های سیاسی، سقوط و جابه‌جایی قدرت. روایت در دوره‌ای می‌گذرد که شاه محمود، با یاری جلایریان تبریز و مغولان، برادرش شاه شجاع را از قدرت کنار زده و شهر را در وضعیت ناامنی و بی‌ثباتی فرو برده است. دروازه‌های شهر تحت کنترل شرطه‌های خان سلطان است و جان، مال و آبروی مردم، قربانی نزاع‌های قدرت شده است. این فضای تاریخی، نه‌تنها پس‌زمینه‌ای برای روایت، بلکه بخشی از تجربه زیسته شخصیت اصلی را شکل می‌دهد.

یکی از محورهای اصلی رمان، نسبت عاطفی و فکری سارا با حافظ است. سارا و مادرش در زمان حال، به دیوان حافظ انس دیرینه دارند. فال حافظ، خواندن غزل‌ها در مناسبت‌های مختلف و پناه بردن به شعر برای آرامش، بخشی از خاطرات خانوادگی اوست. این پیوند، در گذشته نیز امتداد می‌یابد؛ جایی که سارا درمی‌یابد پا به خانه حافظ شیرازی گذاشته است؛ همان شاعری که سال‌ها در اندیشه نوشتن درباره او بوده است.

در روایت «سمن‌سای»، حافظ نه‌فقط به‌عنوان شاعر، بلکه به‌مثابه حافظ قرآن، معلم و مفسری آگاه به لایه‌های معنایی آیات معرفی می‌شود. او از اذان صبح تا اذان صبح بعدی، به آموزش قرآن می‌پردازد و در مجالس مختلف از محافل حفظ قرآن تا نشست‌های جرعه‌نوشان حضوری فعال دارد. سارا شاهد انس عمیق حافظ با قرآن است و این تجربه، نگاه او را به شخصیت تاریخی حافظ دگرگون می‌کند.

وقتی شعر و وحی در هم تنیده می‌شوند

یکی از اهداف محوری رمان، تطبیق آیات قرآن با معانی و تفسیر برخی از غزل‌های حافظ است. نویسنده تلاش کرده است نشان دهد که چگونه مفاهیم قرآنی، در لایه‌های مختلف شعر حافظ حضور دارند و غزل‌ها، بازتابی از انس دائمی شاعر با متن مقدس هستند. در این مسیر، سارا که بسیاری از غزل‌ها را از حفظ می‌داند، هم‌زمان با حافظ آن‌ها را تکرار می‌کند و این هم‌خوانی، نوعی پیوند میان گذشته و آینده می‌سازد.

سارا در طول چهل روز اقامت در گذشته، مدام میان دو جهان در رفت‌وآمد ذهنی است؛ جهانی که همسر و فرزندش را از او گرفته و جهانی که در آن، به‌عنوان «سفیر عشق» شناخته می‌شود. او که از آینده آمده، برخی رخدادهای تاریخی را از پیش می‌داند و می‌کوشد تا در حد توان، یاری‌گر مردمان آن زمانه باشد. این آگاهی، مسئولیتی ناخواسته بر دوش او می‌گذارد و موقعیت اخلاقی پیچیده‌ای را رقم می‌زند.

اگرچه «سمن‌سای» در قالب رمان نوشته شده، اما نویسنده در شکل‌گیری روایت از منابع متعددی بهره برده است. آثاری از استاد مطهری، نوشته‌هایی درباره عرفان حافظ، پژوهش‌های قاسم غنی، «تاریخ عصر حافظ»، آثار حسین الهی قمشه‌ای، «در صحبت قرآن» و «در صحبت حافظ» از جمله منابعی هستند که در شکل‌گیری لایه‌های فکری و تاریخی داستان نقش داشته‌اند. این اتکا به منابع، به رمان وجهی پژوهشی داده و آن را از یک داستان صرفاً تخیلی فراتر برده است.

داستان در بازه‌ای مشخص از زندگی حافظ، حدود چهل‌سالگی او، و در سال‌های پایانی قرن هشتم هجری قمری روایت می‌شود. انتخاب این مقطع زمانی، امکان تمرکز بر دوره‌ای پخته از زندگی شاعر را فراهم کرده است؛ دوره‌ای که انس با قرآن، تجربه زیسته اجتماعی و مواجهه با بحران‌های سیاسی، در شکل‌گیری اندیشه و شعر او نقش پررنگی داشته‌اند.
«سمن‌سای» را می‌توان رمانی دانست که سه لایه تاریخ، عرفان و روایت عاشقانه را در هم می‌تند. عشق ازدست‌رفته سارا در زمان حال، در کنار عشق به معنا، حقیقت و کلام الهی در گذشته، روایتی چندبعدی می‌سازد که مخاطب را به تأمل درباره پیوستگی زمان‌ها فرامی‌خواند.

کتاب «سمن‌سای» تلاشی است برای بازخوانی نسبت انسان معاصر با تاریخ، معنویت و ادبیات کلاسیک ایران. این اثر، با روایت داستانی و در عین حال پژوهش‌محور، می‌کوشد تصویری متفاوت از حافظ شیرازی ارائه دهد و او را در بستر زیست اجتماعی، قرآنی و تاریخی‌اش بازنمایی کند. «سمن‌سای» سفری است میان دو زمان و دو هویت؛ سفری که مخاطب را به بازاندیشی در باب زمان، سرنوشت و معنای بودن فرامی‌خواند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

گل اندام به اینجای حرفش که می‌رسد لبه در را رها می‌کند و با آرامش خاصی می‌گوید: قرآن آموزها آمدند.

عده ای نوجوان چهارده پانزده ساله دوتا دوتا و گاهی یکی یکی از در ورودی باغ وارد می‌شوند و به سمت مکتب پیش می‌آیند. خبری از آقا محمد و برادر گل اندام نیست. گل اندام با هیجانی خاص در حالی که در اتاق را با خیال راحت باز می‌کند می‌گوید: ترکان جان می‌دانی چند وقت پیش شمس الدین محمد پای همین پله ها چه چیزی به من گفت؟

با تعجب می‌پرسم: چه گفت؟

گفت: دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را/ دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

_ واقعاً؟ چقدر جالب این بیت از حافظ شیرازی است. من ادامه غزل را از برم.

_حافظ شیرازی منظورت از حافظ شیرازی کیست؟ برادرم شمس الدین محمد

حافظ شیرازی است دیگر! تو مرا هم گیج کردی. غزل را از کجا آوردی که از بر کردی؟ خوب فکر کن شاید چیزهای دیگری هم به خاطر بیاوری.

از شنیدن نام حافظ شیرازی و اینکه برادر گل اندام همان خواجه حافظ شیرازی محبوب مادرم و مورد احترام همه دنیاست، سخت شوکه می‌شوم. چند بار چشم‌هایم را باز می‌کنم و می‌بندم از اتفاقاتی که در پیرامونم در حال افتادن است.

کتاب «سمن‌سای» نوشته فریبا شاکر در ۳۸۶صفحه و به بهای ۳۹۵هزارتومان در انتشارات معارف به چاپ رسیده است.

کد خبر 6697123

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha