به گزارش خبرگزاری مهر، وطن امروز نوشت: خامفروشی به عنوان یک استراتژی اقتصادی متکی بر فروش منابع طبیعی به شکل فرآورینشده یا نیمهفرآوریشده، چالشی دیرینه و ساختاری برای اقتصاد ایران محسوب میشود. در حالی که کشور از ظرفیتهای عظیم منابع نفت، گاز و مواد معدنی برخوردار است، وابستگی مفرط به صادرات مواد خام و عدم توسعه متناسب صنایع پاییندستی برای تبدیل این مواد به محصولات با ارزش افزوده بالا، همواره مانعی جدی بر سر راه رشد پایدار، اشتغالزایی و بهبود رفاه عمومی بوده است.
این رویکرد نهتنها منجر به هدر رفت درآمدهای بالقوه ملی و به تاراج رفتن ثروتهای بیننسلی میشود، بلکه زمینهساز یک چرخه معیوب اقتصادی و اجتماعی است که پیامدهای آن از کاهش نرخ رشد فراتر رفته و بنیانهای رضایت و پایداری اجتماعی را هدف قرار میدهد. صنعت پتروشیمی ایران، با وجود ظرفیت تولیدی عظیم، به عنوان یکی از مهمترین قربانیان این تله خامفروشی شناخته میشود؛ جایی که محصولات پایه با قیمت پایین صادر شده و پس از فرآوری در کشورهای مقصد، مجدداً با چندین برابر قیمت به بازار داخلی بازگردانده میشود و این روند عملاً حراج منابع ملی را در پی دارد. این یادداشت به تحلیل ابعاد، پیامدها و راهکارهای خروج از این چالش ساختاری میپردازد.
ابعاد اقتصادی خامفروشی؛ از دست دادن ارزش افزوده ملی
اقتصاد ایران، تحتالشعاع فروش انبوه مواد خام و نیمهخام، دچار یک آسیب ساختاری شده است. خامفروشی به معنای صرفنظر کردن آگاهانه از مراحل بعدی زنجیره ارزش است که میتواند سود، فناوری و اشتغال بیشتری تولید کند. این مواد اولیه که با صرف انرژی و سرمایهگذاری هنگفت به دست میآید، پس از صادرات، در کشورهای توسعهیافته به کالاهایی با ارزش افزوده بالا تبدیل میشود؛ کالاهایی که سهم ناچیزی از قیمت تمامشده آنها مربوط به مواد اولیه و سهم عمده مربوط به دانش فنی، مهندسی و برندسازی است.
یکی از پیامدهای مستقیم این استراتژی، بازگشت مجدد همین محصولات فرآوریشده به بازار داخلی با قیمتهای بسیار بالاتر است. برای مثال، یک تن محصول پتروشیمی خام ممکن است به قیمت X صادر شود اما همان میزان مواد اولیه پس از تبدیل به کالاهای نهایی نظیر دارو، الیاف مصنوعی یا قطعات صنعتی، با قیمت 10X یا 20X وارد کشور میشود. این پدیده نهتنها باعث خروج فزاینده ارز از کشور میشود، بلکه نشاندهنده شکست در استفاده از مزیت نسبی منابع برای دستیابی به مزیت مطلق در فناوری و تولید است. به علاوه، این امر فرصتهای بیشماری را برای جذب سرمایه خارجی، انتقال دانش و ایجاد خوشههای صنعتی تخصصی از بین میبرد.
چرخه معیوب پیامدهای اجتماعی و اقتصادی (The Vicious Cycle)
خامفروشی فراتر از یک موضوع صرفاً اقتصادی است و یک زنجیره علت و معلولی مخرب را در پیکره جامعه فعال میکند. این چرخه با حراج منابع طبیعی و ذخایر بزرگ کشور آغاز میشود و پیامدهای آن به طور مستقیم بر رفاه و پایداری اجتماعی تأثیر میگذارد.
۱- به تاراج رفتن و حراج منابع: صادرات فلهای مواد خام به معنای استفاده شتابزده از منابع تجدیدناپذیر است که حق نسلهای آینده محسوب میشود. این به مثابه حراج ذخایر ملی به بهایی بسیار کمتر از ارزش واقعی و نهایی آنهاست.
۲- کاهش درآمد و رکود اقتصادی: عدم بهرهبرداری از ارزش افزوده، به کاهش درآمد ملی و در نتیجه کاهش نرخ رشد اقتصادی منجر میشود. اقتصاد کشور به جای اتکا به تولیدات پایدار و متنوع، همچنان به نوسانات قیمت جهانی مواد خام وابسته باقی میماند.
۳- کاهش امکان اشتغال: رکود در بخش تولید و عدم شکلگیری صنایع پاییندستی که ماهیت کارآفرینی و اشتغالزایی بالایی دارند، مستقیماً امکان ایجاد فرصتهای شغلی جدید را کاهش میدهد. صنایع پاییندستی به دلیل ماهیت تخصصی و متنوع، قادر به جذب نیروی کار با تخصصهای گوناگون هستند که خامفروشی این ظرفیت را عقیم میگذارد.
۴- کاهش درآمد و رفاه خانوار: کاهش فرصتهای شغلی و دستمزدهای کمتر در بخشهای کمارزش، به کاهش درآمد سرانه و ناتوانی خانوارها برای افزایش سطح رفاه، بهداشت و آموزش خود منجر میشود.
۵- تقویت چرخه رکود: در نهایت، این چرخه معیوب، بویژه از طریق کاهش تقاضای داخلی و تضعیف سرمایه انسانی، چرخه رکود و توسعهنیافتگی را در بلندمدت تقویت کرده و خروج از آن را سختتر میکند.
پتروشیمی؛ قربانی اصلی تله خامفروشی
صنعت پتروشیمی به عنوان قلب تپنده تولید ثروت از منابع هیدروکربنی، نمونه بارز گرفتار شدن در تله خامفروشی است. آمار سال ۱۴۰۳ این صنعت به قرار زیر بوده است:
ظرفیت تولید: ۹۶.۶ میلیون تن
تولید واقعی: ۷۵.۲ میلیون تن
صادرات: ۲۹.۲ میلیون تن
ارزش صادرات: ۱۳ میلیارد دلار
فروش داخلی: ۱۳.۱ میلیون تن
ارزش ریالی فروش داخلی معادل دلاری تقریبی: ۱۱ میلیارد دلار
این آمار نشان میدهد حدود ۷۰ درصد تولیدات صادرشده، خام یا نیمهخام بوده است. بخش قابلتوجهی از ارزش دلاری در داخل کشور مصرف شده اما همچنان حجم عظیم صادرات با تمرکز بر محصولات پایه، پاشنه آشیل این صنعت است. نمونه بارز این مساله، اتیلن است؛ پرمصرفترین محصول پایه در جهان که ایران سهم قابلتوجهی در تولید آن دارد.
اتیلن خوراک اصلی برای تولید محصولاتی چون پلیاتیلن، اتیلن اکسید و هزاران محصول تخصصی با ارزش افزوده چندین برابری است. با این حال، به جای توسعه متوازن صنایع پاییندستی و میاندستی که این اتیلن را به محصولات باارزش تبدیل کند، ایران عمدتاً به صادرات خام این ماده حیاتی بسنده کرده و عملاً فرصت تبدیل آن به ثروت پایدار را از دست میدهد.
مقایسه تطبیقی؛ آلمان و درسهای توسعه
مقایسه وضعیت ایران با کشورهایی که فاقد منابع انرژی گسترده هستند، عمق مشکل را آشکار میکند. آلمان به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ و پیشرو در صنایع شیمیایی جهان، فاقد منابع عظیم نفت و گاز است و برای تأمین مواد اولیه خود به واردات وابسته است. سال ۲۰۲۳ آلمان بیش از ۵۶۲ هزار تن اتیلن وارد کرد؛ یعنی مادهای که ایران به وفور آن را صادر میکند. با این وجود، آلمان با تکیه بر دانش فنی، مهندسی شیمی تخصصی و صنایع پاییندستی پیشرفته، توانسته است ارزش بازار محصولات شیمیایی خود را به دهها میلیارد دلار برساند.
این مقایسه نشان میدهد ثروت واقعی، نه در دل زمین، بلکه در زنجیره ارزش و مغزهای متفکر نهفته است. در حالی که ایران مزیت نسبی «منابع عظیم انرژی» را دارد، آلمان مزیت مطلق «دانش فرآوری و تکمیل زنجیره ارزش» را کسب کرده و موفق شده مواد خام وارداتی را به ثروت ملی تبدیل کند.
راهکارهای خروج و چشمانداز آینده
خروج از تله خامفروشی نیازمند عزمی ملی و اصلاحات ساختاری عمیق و همهجانبه است. راهکارهای کلیدی برای دستیابی به توسعه پایدار از طریق صنعت پتروشیمی عبارت است از:
۱- تکمیل زنجیره ارزش: تمرکز بر تولید محصولات نهایی و میاندستی مانند پلیاتیلنهای گرید ویژه، اتیلن اکسید و سایر مشتقات با ارزش بالا
۲- تقویت صنایع پاییندستی و ایجاد تقاضای داخلی: ارائه خوراک و مشوقهای پایدار به تولیدکنندگان کوچک و متوسط در صنایع تکمیلی برای افزایش مصرف داخلی محصولات پایه
۳- جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی: ایجاد محیطی امن و جذاب برای سرمایهگذاران به منظور احداث واحدهای فرآوری نهایی و انتقال فناوریهای پیشرفته
۴- اصلاح نظام قیمتگذاری خوراک و مشوقها: بازنگری در مدل قیمتگذاری خوراک برای صنایع پتروشیمی به گونهای که انگیزه برای تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر افزایش یابد و خامفروشی جذابیت خود را از دست بدهد.
۵- شناسایی محصولات با ارزش افزوده بالا: تمرکز بر تولید محصولات تخصصی که بازار صادراتی تضمینشده و سوددهی بالایی دارند، مانند کاتالیستها و مواد شیمیایی دارویی
۶- توسعه خوشههای صنعتی و زیرساختهای لجستیک: ایجاد مناطق ویژه صنعتی که تمام اجزای زنجیره ارزش را در کنار هم قرار دهند تا هزینههای انتقال و تولید کاهش یابد. تنها از طریق این اصلاحات و تغییر رویکرد از «صادرات حجم» به «صادرات ارزش» است که ایران میتواند منابع طبیعی خود را به ثروت پایدار تبدیل کرده و چرخه معیوب رکود و نارضایتی اجتماعی ناشی از خامفروشی را متوقف کند.
این مسیر، راهی مستقیم به سوی رشد اقتصادی پایدار، اشتغالزایی گسترده و بهبود چشمگیر رفاه عمومی است.


نظر شما